جدول جو
جدول جو

معنی نادیده گرد - جستجوی لغت در جدول جو

نادیده گرد
(دی دَ / دِ گَ)
چیزی که پاک و پاکیزه نگاهداشته شده باشد. (ناظم الاطباء). که گرد بر آن ننشسته است. که شفاف و نو است. نو. شفاف. براق. جلادار. بکار نیفتاده:
بفرمود کارند خوانهای خورد
همان نقل دانهای نادیده گرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
نادیده گرد
آنچه که گرد بر آن ننشسته که پاکیزه نگاه داشته شده: بفرمود کارند خوانهای خورد همان نقل دانهای نادیده گرد. (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ تَ / تِ)
کسی که امری نامشهود رابازگو کند:
فروگفت از این شیوه نادیده گوی
نبیند هنر دیدۀ عیب جوی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(بَ نِ / نَ دَ)
نادیده انگاشتن. نادیده گرفتن. نادیده آوردن:
نادیده میکنی چو فتد چشم بر منت
جانم فدای دیدن و نادیده کردنت.
هلالی
لغت نامه دهخدا
(سِ تِ هََدَ / دِ)
بیابان گرد. بیابان پیما. (آنندراج: بادیه آشام). و رجوع به بادیه آشام و بادیه پیمای شود
لغت نامه دهخدا
کسی که امری نامشهود را بازگو کند: فرو گفت از این شیوه نادیده گوی نبیند هنر دیده عیب جوی. (سعدی. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادیده کردن
تصویر نادیده کردن
نادیده انگاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که امری نامشهود را بازگو کند: فرو گفت از این شیوه نادیده گوی نبیند هنر دیده عیب جوی. (سعدی. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار